ورود ثبت نام

بهنود در حال خوردن عروسکاش....

بهنود در حال خوردن عروسکاش....

یه زمانی بود وقتی میزاشتمت توی تشکت دستای کوچولوت به عروسکات نمیرسید اما حالا میگیریشون و..
تاریخ : 22 اسفند 1391 - 04:35 | توسط : بهنود جون | بازدید : 1971 | موضوع : فتو بلاگ | 26 نظر

  • مامان آرش
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 05:07
    بهنود جونم لابد بعدازاون هم دنبال خودت اینور اون ورمیبری؟؟!!!
  • علیرضا
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 07:06
    ههههههههههه
    خوشمزس؟؟؟؟؟ <img src='http://www.ninipage.com/3.9.693/smiles/love.gif' alt=':x' />
  • خاله سهيلا
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 08:03
    خاله جوني چقد اينجا دوست داشتنيييييي .نازنينم خيلي دوستت دارم❤❤❤❤❤❤❤❤❤
  • علیرضا
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 09:43
    مامان بهنود یه سوال چی میشه که آدم اینقدر عاشق بچش میشه؟؟؟
    چه حسی داره مادری؟
    میشه برام توصیف کنین خیلی دوست دارم بدونم
  • مامان بهنود
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 09:47
    حسی فضایی. اونقدر شیرینه که حاضری جونتم فداش کنی فقط اون بخنده.
    وقتی میخنده هیچ غمی نداری.وقتی خوابه دلت واسش تنگ میشه. همه دنیا ساکت بهنودم خوابه .وایستا دنیا بهنود داره منو صدا میکنه.
    اونقد زندگیت عوض میشه که نمیدونم از کجاش بنویسم .
    عاشقتم بهنود.
  • علیرضا
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 10:00
    اگه به این خوبیه پس منم واجب شد برم زن بگیرم
    ولی باید 10 سال دیگه صبر کنم اووووووووووووه خیلی زیاده 10 ساااااااااااااااااااال.من میخوام اسم دخترم را بزارم هستی اسم پسرم را بزارم امیر علی
  • علیرضا
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 10:06
    ممنون که منوبه لیست دوستان اضافه کردید ولی همچین نوشتید آقا علیرضا خان که انگار 70 سالمه
    اییییییییییششششش
  • مامان امیرمحمد
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 19:13
    ناااااااااااااااااااااازی!
  • مامان امیرمحمد
    سه شنبه 22 اسفند 1391 - 19:59
    مامانی بهنودجون،روزی میاد که بهش میگی: شیطون بلا
  • مامان باران
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 05:24
    سلام مامان بهنود.پسر نازنتو از طرف من ببوس.روزي ميرسه كه بش بگي اقاي داماد..........
  • علیرضا
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 07:59
    ایوووووووووووووووووووول منم دوست دارم روزی برسه بهم بگند داماد
    خداوکیلی دعا کنید همه خوشبخت بشن مخصوصا من وداداش بهنودم
    داداش بهنود از همین نی نی های اینجا یکی را بپسند به من معرفی کن بقیش با من
  • مامان کوروش
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 08:11
    سلام بهنود جان.خوش می گذره؟با وجود مامان خوبت باید بهت خوش بگذره.سلام مامان بهنود جون.خوبی؟چند بار به وبلاگ بهنود جون سر زدم، اما نصف مطالب و عکساش نبودن.یعنی آخرین مطلبش مربوط به مهر ماه بود.نگران شدم.گفتم این همه مامانی زحمت کشیده واسه وبلاگ پسرش... چرا اینطوری میشه؟
  • فاطمه
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 08:45
    ممنونم مامان بهنود جون.آره خیریتی که بوده ولی ما آدما صبر و طاقتمون کمه و تحمل مشکلات بزرگ برامون سخته. ایشالا که کمر هیچکس زیر بار مشکلات اینجوری خم نشه.منم سعی می کنم بیشتر اوقات امیدوار و بیخیال باشم.
  • مامان بهنود
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 10:56
    سلام ماماني كوروش جون ممنون كه به ما سر زديد.لطف دارين شما.احتمالا شما از طريق سوپر بلاگ ها كه مياييد بالا اون ادرس قديميش باشه كه اخرين بروز رسانيش هم ٥مهر هست.يا گاهي اوقات من با اون سايت onlineميشم و توي ليست همه بلاگها بهنود خان قديمي مياد بالا.
  • مژگان
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:16
    سلام
    مامان آقا بهنود جان
    خدارو صد هزار مرتبه شکر که بچه تون صحیح و سالمه.
    واقعا نعمت بزرگیه
    من یه خانم 21ساله هستم که تازه 6ماهه رفته سرزندگی و خانم شده.
    شوهر من خیلی بچه دارشدن رو دوست داره ولی من واقعا ترس دارم و استرس.
    همسر من 24سالشه.
    دوست دارم حستون رو از مادر شدن بدونم؟
    و اینکه چقدر باهاش کنار اومدید؟
    ممنون
    یه بووووووس گنده برای نی نی
  • علیرضا
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:23
    سلام مژگان خانم این را مامان بهنود به من گفت بزارم اینجا چون من داداش بهنودم اینم حس مامان بهنود

    حسی فضایی. اونقدر شیرینه که حاضری جونتم فداش کنی فقط اون بخنده.
    وقتی میخنده هیچ غمی نداری.وقتی خوابه دلت واسش تنگ میشه. همه دنیا ساکت بهنودم خوابه .وایستا دنیا بهنود داره منو صدا میکنه.
    اونقد زندگیت عوض میشه که نمیدونم از کجاش بنویسم .
    عاشقتم بهنود.
  • علیرضا
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:26
    بابت کنار اومدنش باید خدمتتون عرض کنم که میشه باهاش کنار اومد فقط باید آمادگی داشته باشید خیلی خوبه فرزند یه نعمت خیلی خوبیه
    همونطوری که خدا در قرآن وپیشوایان ما نقل میکنند
    وقتی فرزندی وارد خانه ای میشه با خودش برکت ونور را به اون
    خونه میبره امیدوارم یه نی نی خوشجل به خوشگلی من وداداش بهنودم گیرتون بیاد
    با آرزوی موفقیت برای شما داداش بهنود علیرضا خان چاکر شما : |
  • علیرضا
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:29
    درضمن عرض کنم که خوندن کتاب هایی در مورد تربیت ونگهداری از فرزند
    قبل از بارداری،هنگام بارداری وبعد از بارداری اکیدا توصیه میشه
    مارد مهربون شما وظیفه ی سنگینی در قبال تربیت فرزندتون دارید
  • علیرضا
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:30
    به جان خودم اینا را مامان بهنود گفت من از خودم نگفتم
    یعنی مامان بهنودنگفت اما من از تو ذهنش خوندم که میخواد اینا را بگه
    <img src='http://www.ninipage.com/3.9.693/smiles/bigsmile.gif' alt=':D' />
  • مامان بهنود
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:35
    سلام مژگان جون من از اينكه وقتي رفتم خونه شوهر سريع بچه دار بشم خوشم نمياد من هم بعد از ٤سال تازه الان بچه دار شدم.
  • مامان بهنود
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:38
    درسته خوبه بچه شيرينه ولي هرچيزي زماني داره.اگه بهت گفتن نازا گوش نكن اگه گفتن بچه شيطون ميون زن و شوهر رو بيرون ميكنه گوش نكن و هزار تا چيزه ديگه كه بقيه ميگن براي اينكه تو سريع بچه دار بشي بازم گوش نكن هر وقت حودت خواستي اونوقت كه بياد چون خودت خواستي همه چيز واست شيرين ميشه عزيزم.
  • مامان بهنود
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 20:39
    سلام عليرضا .
    اون كتابايي كه عليرضا هم گفته خوبه.
  • مامانی و باباجان
    چهارشنبه 23 اسفند 1391 - 22:44
    سلام واقعا بچه ها خیلی زود بزرگ میشن و کاراشون بامزه تر
    پیشاپیش سال نو مبارک سال خوبی رو براتون ارزو دارم
  • علیرضا
    پنجشنبه 24 اسفند 1391 - 08:50
    مامان بهنود پس چرا آپ نمیکنید حوصلمون سررفت هر روز داریم عکسای تکراری میبینیم یکم عکس بگیرید از داداشم بزارید ببینیم
    عکس از موقعی که داره میخوره من خیلی خوردن را دوست دارم برای همینم تپلو هستم : D
  • عمو عماد
    شنبه 10 فروردین 1392 - 08:04
    به به خومزه عمو ^_^
  • آي سودا
    سه شنبه 27 فروردین 1392 - 21:33
    ماشاا...چقدر بزرگ شودي بهنود خان

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام