حاجی بابا و بهنود

حاجی بابا و بهنود

بهنود عزیزم این وبلاگ رو که ساختم میخواستم فقط خبرای خوب رو بزارم. ولی نشد چون 6 ابان 91 اتفاقی تلخ افتاد.
من یکی از عزیزترین افراد زندگیم رو از دست دادم.ایشون حاجی بابا بود .بقدری ناگهانی از پیشمون رفت که هنوزم باورم نمیشه . هرچی از لطف و محبتش بگم کم گفتم و حتما یه چیزایی رو جا میندازم.حاجی بابا تو رو خیلی دوست داشت.تو هم همیشه میخندیدی و وقتی باهات صحبت میکرد بال بال میزدی واسش.
بهنود، من خیلی دوسش داشتم .حاجی بابا آدم قابل احترامی بود.
این عکس هم مربوط به شب شش تو ، 26 تیرماه هست که حاجی بابا داره توی گوش تو اذان میگه.
برای شادی روح حاجی بابا:
"اللهم صل علی محمد و ال محمد"
تاریخ : 16 آبان 1391 - 00:12 | توسط : بهنود جون | بازدید : 2604 | موضوع : فتو بلاگ | 9 نظر

  • بهنودجونم حاج بابا مرد بزرگ و دوست داشتني بود ، اونقدر محبوب بود که کمتر کسي رو ميشه پيدا کرد که خبر رفتن حاج بابا رو شنيده باشه و ناراحت نشده باشه ، اين خبر همه رو غافلگير کرد . حاج بابا پشتوانه ، تکيه گاه و اميد خيليا بود ، جا داره به مامان جون اين غم بزرگ رو تسليت بگيم و از خدا براي حاج بابا *مغفرت و علو درجات* و براي مامان جون *صبر و شکيبايي* طلب کنيم .

    حاج بابا دل همه ما واست تنگ شده
    اي کاش بيشتر پيشمون مي موندي ...
  • بهنود جان . کاش تو سایتت هیچوقت این خبر نبود ....با رفتن حاج بابا دلمون خیلی شکست. حاج بابا رفت اما هرروز با خاطراتش داریم زندگی میکنیم ...فقط میتونم واسشون صلوات بفرستیم و دعا بخونیم .
  • خبردرگذشت دايي عزیز چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست خداوند قرین رحمتش فرماید.
    واقعا متاسف شدم و هنوز باورم نميشه كه اين اتفاق افتاده و براي شادي روح پدر بزرگ بزارگوار صلوات بفرستيم.
  • دایی جونم بهنودم یه قول بده که دیگه خبره بد بهمون ندی .ولی دایی جون تقدیرو هیچوقت نمیشه عوض کرد باید تحمل کرد این غم و...
  • مامان بهنود منو تو غم خودتون شريك بدونيد. خدا رحمتشون كنه
    ايشالا از اين به بعد تو وبلاگ بهنود جون فقط خبراي خوب ببينيم



    مامان بهنود::مامان فرهام جون ،ممنونم.
  • خدا رحمتشون کنه، تسلیت میگم بهتون


    مامان بهنود::ممنونم.
  • خدا بيامرزد بزرگ مردي به وسعت دريا بودند خيلي متاثر شدم خداوند روحش را شاد وبه شما صبر جزيل عنايت كند باشد كه رهروشان باشيد
  • بهنود دایی.دنیا رو سرم خراب شد بطوری ک وقتی الان دارم این کامنتو میزارم از شدت فشاری ک از رفتن این بزرگ مرد ب روی من است بی اختیار بغض گلومو گرفته و اشک از چشمام.همیشه با خودم میگم بابا بزرگمون رفته حج و برمیگرده ولی کاش نمیدیدم بی قراریشو قبل فوتش....از خدا مغفرت و علو درجات میخوام برای ان بزرگوار........خیلی دوسش داشتم
  • بهنود جون كاشكيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي هنوز حاج بابا پيشمون بودن و دلامون از نبودنشون پر غصه نميشد....حاج باباي عزيز هميشه بيادتيم...

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام